معنی شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب ,, معنی شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب پ, معنی alg، cdoت، تcldf، تwmdc، m[i، cma، zcdri، fc;i lcbj، /cmcbj، alg ;ctتj، scaتj، tcا;ctتj mcri، tck، تaldg bاbj، sاoتj، falg bcاmcbj، rاgf ,, معنی اصطلاح شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب ,, معادل شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب ,, شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب , چی میشه؟, شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب , یعنی چی؟, شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب , synonym, شکل، ریخت، ترکیب، تصویر، وجه، روش، طریقه، برگه کردن، پروردن، شکل گرفتن، سرشتن، فراگرفتن ورقه، فرم، تشکیل دادن، ساختن، بشکل دراوردن، قالب , definition,